اگر از شما بخواهیم درباره روشها و شیوه های فرزندپروریتان توضیح بدهید، احتمالا میتوانید ساعتها درباره اتفاقات مختلف و شیوه برخوردتان با آنها حرف بزنید؛ اما منظور ما از شیوه فرزندپروری پایههای اصلی تمام رفتارهای شما در ارتباط با کودک است. پایهها و اصولی که احتمالا تابهحال تا حد زیادی بر آنها دقیق نشدهاید و تعجب میکنید اگر بگویم که این شیوههای اصلی شبیه همان شیوههایی هستند که پدر و مادرتان درباره خود شما به کارگرفته اند.
حالا باید یک سوال چالش برانگیز از خودتان بپرسید: آیا شیوههای فرزندپروری پدر و مادرتان تا حد کافی مطلوب بودهاند؟
برای پاسخ به این سوال شاید لازم باشد که ما درباره انواع فرزندپروری برایتان توضیح دهیم.
سه نوع سبک فرزندپروری که میخواهیم از آنها برایتان صحبت کنیم بر پایه دو فاکتور بنا شدهاند: پاسخدهی و مطالبه گری.
منظور از پاسخدهی میزانی است که والدین به کودک و نیازهای او توجه می کنند، میزان صمیمیت و محبتی که نسبت به او دارند، حمایتی که از کودک به عمل می آورند و ارتباط دو جانبهای که بین کودک و والدین برقرار است.
مطالبهگری با درخواستهای والدین از کودک و شیوه برخورد نسبت به انجام یا عدم انجام این درخواستها ارتباط دارد؛ یعنی چهارچوبها و قوانینی که برای کودک و رفتارهایش در نظر گرفته میشود و از او خواسته میشود در این چهارچوبها رفتار کند.
حالا توجه کنید که شیوههای مختلف به کارگیری این دو فاکتور چگونه میتواند در شکلگیری رفتارهای سازگارانه یا ناسازگارانه کودک موثر باشد.
شیوه های فرزندپروری مستبدانه:
پدر و مادرهایی که از سبک فرزندپروری مستبدانه استفاده میکنند به شدت مطالبهگرند؛ یعنی از کودک میخواهند کارهای زیادی را آنطور که آنها میخواهند انجام بدهند و حتی عقاید و افکار خود را مطابق خواستههای پدر و مادر تنظیم کنند، پدر و مادر مستبد همچنین چهارچوبهای سخت و غیر قابل مذاکرهای دارند.
برای کودکان این افراد محدودیتهای زیادی وجود دارد که منطق درست و قابل قبولی هم پشت آنها نیست، بعضی از این افراد هم چهارچوبها را مدام تغییر میدهند و باعث سردرگمی کودک خود میشوند.
مثلا امروز به کودک اجازه میدهند که کار خاصی را انجام دهد و فردا در همان شرایط اجازه انجام آن را به کودک نمیدهند؛ اگرهم این کودکان از انجام کارهای مشخص شده سر باز بزنند باید منتظر تنبیه شدید باشند.
پدر و مادر مستبد از سوی دیگر پاسخدهی به شدت پایینی دارند؛ آنها با کودک خود صمیمی نمیشوند ، حوصله شنیدن نظرات او را ندارند، در موقعیتهای مختلف از او حمایت نمیکنند و وقتی کودک به آنها نیاز دارد حضور (فیزیکی و عاطفی ) ندارند.
به عبارت دیگر رابطه والدین مستبد با کودکانشان به جای یک رابطهی دو طرفه محبت آمیز یک رابطه یک طرفه است و در مجموع و به زبان سادهتر چنین والدینی روشی شبیه به دیکتاتورها دارند و همیشه حرف حرف خودشان است.
سبک فرزند پروری سهل انگارانه:
سبک فرزندپروری ناسازگارانه دیگر، سبک فرزندپروری سهل انگارانه است. در این سبک، والدین مطالبهگری کمی دارند؛ اگر از کودک چیزی بخواهند و او انجام ندهد احتمالا واکنشی نشان نمیدهند یا واکنش خیلی کمی نشان می دهند.
عواقبی وجود ندارد و کودک یاد میگیرد که میتواند هر کاری را انجام دهد. از طرف دیگر این پدر و مادرها پاسخدهی بالایی هم دارند؛ همان طور که پیش تر گفته شد یعنی آنها نیازهای کودک را برطرف میکنند، از او حمایت زیادی به عمل میآورند و … .
شاید پدر و مادری که چنین سبکی دارند فکر میکنند با به کارگیری این شیوه به کودک خود لطف میکنند؛ اما بزرگ شدن بدون هیچ گونه محدودیت و چهارچوب، همان گونه که در انتهای این مقاله توضیح میدهیم تاثیرات مثبتی بر آینده فرد ندارد و کسی که در نهایت آسیب میبیند خود این کودکان هستند.
پس دیدید برای اینکه رفتارهای والدی شما مخرب ارزیابی شود لازم نیست خشن و بدرفتار باشید. مولفههای دیگری هم تاثیرگذارند!
سبک فرزندپروری مقتدرانه:
تنها سبک سازگارانهای که وجود دارد سبک فرزندپروری مقتدرانه است. پدر و مادر مقتدر مطالبهگرند اما نه آنطور که پدر و مادر مستبد مطالبهگری میکنند.
آنها چهارچوبها و قوانین و مقرراتی را متناسب با سن کودک وضع میکنند و در صورت لزوم منطق پشت هر یک از این مقررات را برای کودک توضیح میدهند. با این حال اگر کودک احساس کند که این قوانین درست نیستند اجازه دارد که نظر خود را بیان کند و والدین به حرفهای او گوش میدهند.
والدین مقتدر همچنین با کودک خود گفت و گو میکنند و تنها کسانی نیستند که تصمیم میگیرند؛ بچهها نیز در تصمیم گیریهای خانواده شرکت میکنند؛ بنابراین ارتباط کاملا دو جانبه است.
در یک خانواده مقتدر، اگر کودکان مطابق میل پدر و مادر رفتار نکنند، والدین سعی میکنند آنها را راهنمایی کنند، با آنها حرف بزنند و دلایل کارشان را از آنها جویا شوند؛ چنانچه کودکان دلایل قانع کنندهای برای کارهای خود داشته باشند، والدین مقتدر آن دلایل را می پذیرند؛ بنابراین در نهایت پدر و مادر باید نقش هدایت گری مثبت را به جای تنبیه به عهده بگیرند.
درواقع این پدر و مادرها نه تنها به استقلال کودک احترام میگذارند بلکه از بعضی روشها برای رشد دادن این احساس در آنها استفاده میکنند؛ مثلا از آنها سوالهایی شبیه سوالهای زیر میپرسند:
- دوست داری به دیدن دختر خالههایت برویم یا پارک؟
- دوست داری امروز از بین این چند لباس کدام را بپوشی؟
والدین مقتدر پاسخگو نیز هستند؛ آنها سعی میکنند رابطهی کاملا صمیمانهای را با کودکشان برقرار کنند و حمایت لازم را از او به عمل بیاورند؛ به طوری که اگر کودک دچار هر مشکلی شد بتواند آن را با خانوادهاش در میان بگذارد و بداند که آنها برای پشتیبانی از او و حل مشکل آمادهاند.
پدر و مادر مقتدر همچنین علاقهی خود به کودک را از راههای مختلف نشان میدهند.
ممکن است تعجب کنید اما مشارکت فعال در زندگی کودک از آن کارهایی است که به او این احساس را میدهد. بسیاری از پدرها تربیت و پرورش کودک را به مادر می سپارند.
عدم حضور فعال در زندگی روزانه کودک از طرف او این برداشت را ایجاد میکند که پدر او را طرد کرده یا نادیده گرفته است .
شاید پدرها به دلیل مشغلههای زندگی فرصت کمتری برای بازی و ارتباط با کودک داشته باشند اما برای برقراری این ارتباط نیاز به انجام بازیهای معمول و داشتن وقت آزاد نیست. خیلی از کارهای روزمره مثل خرید کردن برای خانه، شستن ماشین، تعمیر یک وسیله، مرتب کردن یک بخش از خانه یا گاراژ و… میتواند با مشارکت بچهها انجام شود.
در واقع در حین انجام همین کارها هم می توان بازیهای کوچک و خلاقانه ای ترتیب داد که بچهها از آنها لذت میبرند.
نشان دادن علاقه به فعالیتهایی که کودک انجام میدهد از طریق ابراز زبانی، تشویق و پیگیری انجام دوباره آنها نیز از کارهایی است که والدین مقتدر انجام میدهند.
حالا که با سه شیوه فرزندپروری مختلف آشنا شدید بیایید یک موقعیت را بررسی کنیم.
پدر و مادر بردیا میخواهند که او حالا تکالیفش را انجام دهد چون فردا قرار است به جشن تولد دوستش برود اما بردیا الان حوصله انجام تکالیفش را ندارد.
والدین مستبد: بردیا تنبیه می شود؛ او دیگر حق ندارد به جشن تولد دوستش برود.
والدین سهل گیر: درخواست انجام تکالیف را رها می کنند.
والدین مقتدر: با بردیا حرف می زنند و او را قانع می کنند که همین الان تکالیفش را انجام دهد یا با هم صحبت میکنند و به این نتیجه میرسند که برنامههای روز را کمی جابه جا کنند. مثلا در حال حاضر به جای انجام تکالیف بازی کند و به جای آن در زمان انجام بازی تکالیفش را انجام دهد تا فردا هم بتواند به جشن تولد دوستش برود.
اگر والدین در انتخاب سبکهای فرزندپروری اشتباه کنند چه اتفاقی می افتد؟
سبک های فرزندپروری نتایج مهمی را در آینده فرد به جا میگذارند. این سبکها ازطریق ایجاد الگوی رفتاری، تاثیر بر مهارتهای لازم برای زندگی اجتماعی و فردی، ایجاد مشکلات درونی و بیرونی و … بهزیستی و سلامت فرد را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند.
یکی از تاثیرات این سبکها مربوط به مشکلات درونی و بیرونی است. منظور از مشکلات درونی در روانشناسی، کنارهگیری اجتماعی، اضطراب، افسردگی و رفتارهای واپس گرایانه ( رفتارهای نامتناسب با سن که برای کنار آمدن با اضطراب ظاهر میشوند.) و منظور از مشکلات بیرونی رفتارهای پرخاشگرانه، بیش فعالی و رفتارهای بزهکارانه است.
پدر و مادری که سبک فرزند پروری سهلگیرانه را اتخاذ میکنند بدون اینکه آگاه باشند مشکلات درونی و بیرونی فرزند خود را تقویت و تشویق میکنند.
فرض کنید کودکی خجالتی دارید که از بودن در هر جمعی اجتناب میکند؛ اگر شما والد سهلگیری باشید او را ترغیب نمیکنید که وارد اجتماع شود و اجازه میدهید کودک همان طور که راحتتر است رفتار کند؛ چون والدین سهلگیر از کودک درخواست نمیکنند، آنها فقط پاسخگوی آنچه کودک خودش میخواهد هستند؛ به این ترتیب از همین طریق به مشکلات درونی کودک دامن زده میشود.
از طرف دیگر، اگر کودک شما رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهد، شما به عنوان یک والد سهلگیر هیچ پیامد منفیای را برای کار او در نظر نمیگیرید؛ ممکن است از او بخواهید رفتارش را متوقف کند اما اگر او این کار را با اولین درخواست شما انجام ندهد، خیلی زود دست از تلاش میکشید و برای تغییر وضعیت دنبال راه حل نمیگردید. به این ترتیب شما در حال تشویق و تقویت مشکلات بیرونی کودکتان هستید بدون اینکه بدانید.
والدین مستبد نیز باعث ایجاد و افزایش مشکلات درونی و بیرونی میشوند.
پژوهشهای مختلفی نشان میدهند که اضطراب و افسردگی در کودکانی که والدین مستبدی دارند رواج زیادی دارد. شاید به این دلیل که این بچهها مورد محبت و حمایت نزدیکترین افراد زندگیشان نیستند و در اکثر موارد با رفتارهای خشونتآمیز والدین مواجه میشوند.
رفتارهای پرخاشگرانه و عصیانگری نیز با یادگیری در رفتار این کودکان ظاهر میشود؛ والدین مستبد با این کودکان و احتمالا با سایر افرادی که با آنها ارتباط دارند رفتار پرخاشگرانه و غیر صمیمیای دارند. بنابراین این بچهها یاد میگیرند که با دیگران اینگونه رفتار کنند.
غیر از مشکلات درونی و بیرونی عواقب دیگری نیز در انتظار این کودکان است. سلامت روانی کمتر، عزت نفس کمتر، عدم پیشرفت تحصیلی، استفاده از مواد مخدر و سیگار، تمایلات خودشیفتگی، ناامیدی، عوارض روان پزشکی، رفاه روانی پایین تر، عدم استقلال، رفتارهای بزهکارانه و… از این موارد هستند. موارد بسیار زیاد دیگری نیز با سبکهای فرزندپروری ناسازگارانه ارتباط دارند که شما را شگفتزده میکنند.
باتوجه به این موارد، شاید لازم باشد که رفتارهایتان را مرور و بازنگری کنید و به سمت والد مقتدر شدن پیش بروید. شاید در ابتدا تغییر روش، کار مشکلی به نظر برسد اما زمانی که بدانید شیوههایی که امروز برای پرورش فرزندتان استفاده میکنید میتواند منجر به مشکلاتی برای خود و خانوادهتان در آینده شود، تلاش برای تغییر ضروری به نظر میآید.
منابع
Kudo, F. T., Longhofer, J. L., & Floersch, J. E. (2012). On the origins of early leadership: The role of authoritative parenting practices and mastery orientation. Leadership, 8(4), 345–375. https://doi.org/10.1177/1742715012439431
Stephenson, M. T., & Helme, D. W. (2006). Authoritative Parenting and Sensation Seeking as Predictors of Adolescent Cigarette and Marijuana Use. Journal of Drug Education, 36(3), 247–270. https://doi.org/10.2190/Y223-2623-7716-2235
: Helen Altman Klein & Jeanne Ballantine (2001) For Parents Particularly: Raising Competent Kids: The Authoritative Parenting Style, Childhood Education, 78:1, 46-47, DOI:10.1080/00094056.2001.10521689: http://dx.doi.org/10.1080/00094056.2001.10521689