6 روش که به کمک تقویت متناوب همه را عاشق خود کنید

تقویت متناوب به نوعی و به شکلی با تفکر انتقادی گره خورده است. ما با این تفکر اشتباه بزرگ شدیم که آدم‌های مهربان، دلسوز و باثبات از همه جذاب‌ترند، درحالیکه اگر آدم‌ها کمی دمدمی مزاج یا غیر قابل پیش‌بینی باشند، احترام بیشتری برای آن‌ها قائلیم.

دوست دارید دیگران کشته و مرده حضورتان باشند و مثل مواد به شما اعتیاد پیدا کنند؟ عموم مردم به پاداش متناوب وابسته می‌شوند و هیچ پستاندار زنده‌ای از وسوسه آن در امان نمی‌ماند.

زمانی که پاداش به ندرت و به صورت تصادفی داده شود، جذاب‌تر و باارزش‌تر به نظر می‌رسد. نمونه این مسئله را می‌توان در تلاش یک موش برای فشار دادن اهرم در جهت رسیدن به غذا، تلاش کودک برای جلب توجه پدری که نیست یا بزرگسالی که با یک خودشیفته ازدواج کرده، مشاهده کرد. در این حالت، ما مشتاقانه به دنبال پاداش هستیم، انتظارش را می‌کشیم و در صورت رسیدن به آن، غرق در دوپامین می‌شویم.

مهارت پیدا کردن در تقویت متناوب

اینکه کسی مدام بین محبت بیش از حد و سردی و بی‌تفاوتی در رفت و آمد باشد، آدم‌ها را دیوانه می‌کند اما تقویت متناوب در شکل‌های خفیف‌تر هم دیده می‌شود. اگر با زیرکی تمام در این زمینه مهارت پیدا کنید، به جذاب‌ترین و رازآلودترین ورژن خود تبدیل می‌شوید. در ادامه به شش روش اشاره می‌کنیم:

  1. تغییر لحن و گفتار

در ابتدا، یکنواخت و دلپذیر سخن گفتن باعث می‌شود آدم‌ها در حضور شما احساس امنیت کنند اما اگر می‌خواهید یک دوست جدید پیدا کنید یا وارد رابطه شوید، لحن یکنواخت عین دستورالعمل درست کردن فاجعه است.

یکی از روش‌های تقویت متناوب، تغییر لحن و گفتار است.

جالب‌ترین آدم‌های دورتان را تصور کنید. شرط می‌بندم با اطمینان حرف می‌زنند و مدام لحن صدایشان را تغییر می‌دهند تا علاقه و اشتیاق خود را ابراز کنند. به علاوه، احتمالا به خوبی روی زبان تسلط دارند و خیلی زود با اصطلاحات جدید انس می‌گیرند.

 خیلی راحت می‌توانید این توهم را در دیگران ایجاد کنید که مهارت زبانی در خون شماست. بداهه‌گویی یا تعریف داستان جالب به بیان ساده و شیرین دقیقا همان چیزی است که به آن احتیاج دارید.

شیوا و روان سخن گفتن باعث می‌شود حرف شما برای مخاطب کسل‌کننده نشود. کافی است هر هفته چند صفت جدید یاد بگیرید و در مکالمات خود از آن‌ها استفاده کنید تا جذاب و غیر قابل پیشبینی به نظر برسید.

  1. زبان تند و تیز

برای همه ما پیش آمده در دل به کسی که از ما گستاخ‌تر و بدجنس‌تر است آفرین بگوییم (مثلا، دوست جسوری که در نوجوانی ما را به بیراهه کشاند یا پارتنری که توهین دور از ذهنی از او شنیدیم). مغز ما طوری طراحی شده که پاسخ تند و تیز را هم‌تراز با جایگاه بلند و محبوبیت قرار می‌دهد.

وقتی کسی هر از چند گاه «حال ما را می‌گیرد»، واکنش ما برعکس است. یعنی برای خوشحال و راضی کردن او بیشتر انگیزه می‌گیریم. توجه و علاقه زمانی تبدیل به کالای باارزش می‌شود که به راحتی در دسترس ما قرار نگیرد.

رفتار بچه‌ها در حضور یک آشنای عبوس و سختگیر بهتر از مواقعی است که در خانه هستند. چون تعریف و تمجید مداوم والدین چندان روی آن‌ها تاثیر ندارد. ما خیلی زود به محرک‌های قابل پیشبینی عادت می‌کنیم و از چیزهای حاضر و آماده خسته می‌شویم.

در مقابل، وقتی مادربزرگ در تلاش برای آرام کردن یکی از نوه‌های خود، همزمان هم خشک و جدی است و هم یک جعبه شکلات را به عنوان پاداش به او هدیه می‌دهد، ناخواسته و به صورت متناوب باعث تقویت رفتار خوب در کودک می‌شود.

اشتباه نکنید. اصلا شما را به بدجنسی تشویق نمی‌کنم. اما اگر گاهی کمی سردتر از شرایط عادی رفتار کنید، طرف مقابل همیشه به شما احترام می‌گذارد و قدر تک تک لحظاتش با شما را می‌داند. این مسئله در دنیای بزرگسال‌ها به طرق مختلف نمود پیدا می‌کند:

  • تیکه انداختن یا طعنه زدن که شاید بد و گستاخانه برداشت شود. مثلا: «تو که خودت خوب بلدی!»
  • گاهی عادت‌های بد دیگران را تحمل کنید اما بعضی اوقات (مثلا هر ده روز یک بار) چشم غره بروید یا کمی گله کنید.
  • اگر درمورد یک مسئله با هم حرف می‌زنید که هردو روی آن اتفاق نظر دارید، گاهی به صورت غیر منتظره اظهار مخالفت کنید. در نتیجه، طرف مقابل می‌فهمد نمی‌تواند حرف و رفتار شما را پیشبینی کند یا به عبارتی روی رفتار شما تسلط داشته باشد.
  1. گاهی فاصله بگیرید

همه با این عبارت آشنا هستیم که «آدم‌های خوب همیشه آخر می‌شوند». حتی اگر لایه‌های فوقانی مغز به ما فرمان دهد که آدم مهربان و حمایتگر به عنوان پارتنر یا دوست گزینه مناسبی است، سیستم لیمبیک که مربوط به پاداش است ما را به سمت پاداش‌های متناوب می‌برد. یک رابطه تنها زمانی  برای ما هیجان‌انگیز است که کمی غیر قابل پیشبینی باشد.

اگر بیش از حد عذرخواهی کنید، آدم قابل اعتمادی باشید و هر وقت کسی به شما احتیاج داشت، خودتان را به او برسانید، دیگران از شما زده می‌شوند. تا به حال برای خودتان سوال نشده که چرا حوصله‌تان از آدمی سر می‌رود که همیشه هست و از نظر عاطفی کمکتان می‌کند؟  

فاصله گرفتن یکی دیگر از راه های تقویت متناوب است.

در همین راستا، وقتی گلویمان پیش یک آدم مرموز و «خطرناک» گیر می‌کند، تازه چشممان به روی این حقیقت باز می‌شود که علاقه متناوب و ذره‌ذره دل بستن چقدر قدرتمند است. اول رابطه، جدا شدن از واقعیت شما را به وجد می‌آورد اما بعد به عشق و محبت طرف مقابل اعتیاد پیدا می‌کنید و وقتی رابطه تمام می‌شود، سخت می‌توانید او را فراموش کنید.

احساس می‌کنید انگار نیمه گمشده خود را از دست داده‌اید، در حالی که ابراز محبت‌های کوتاه و موقتی او شما را به دام انداخته بود. از آنجا که اغلب با شما سرد برخورد می‌کرد، هر بار لطف و توجهش نصیبتان می‌شد، سیستم پاداش (نوکلئوس آکامبنس)غرق دوپامین می‌شد.

حالا منظورم از این حرف‌ها  این نیست که شما هم باید همین بلا را سر دیگران بیاورید و چرخه معیوب تقویت متناوب را تکرار کنید. فقط بدانید که کمی دور از دسترس و دست نیافتنی بودن چقدر مهم است و باعث جذابیت شما می‌شود. یک ذره که دوز را بالا ببرید، کار از جذابیت می‌گذرد و رابطه سمی می‌شود!

  1. بدانید که یا شما دنبال کسی می‌افتید یا کسی دنبال شما

پاداش متناوب یکی از روش‌های قدرتمند فریبکاری است که فقط از عهده آدم‌های خودشیفته و روانی برمی‌آید. یک راه مطمئن برای ایجاد وابستگی این است که مدام به یک فرد آسیب‌پذیر عشق دهید و بعد ناگهان از او فاصله بگیرید.  

با این حال، تقویت متناوب همیشه مخرب نیست و در واقع، چه عمدی اعمال شود چه سهوی، ویژگی طبیعی تمام روابط انسانی است‌. ما گاهی در روابط خود به شک می‌افتیم که مبادا طرف مقابل از ته دل دوستمان ندارد؟ هر مدل رابطه انسانی که فکرش را بکنید درواقع نوعی معامله قدرت است: گاهی شما کنترل را به دست می‌گیرید و گاهی طرف مقابل.

دو رفیق را در نظر بگیرید که سال‌ها از رفاقتشان می‌گذرد. اولی کمی باهوش‌تر، بی‌تفاوت‌تر و محبوب‌تر از دومی است. به ندرت پیش می‌آید این دو نفر راجع به این صحبت کنند که کدام یک از دیگری موفق‌تر است یا اعتماد به نفس بالاتری دارد. اما رفیق دوم سرش خلوت‌تر است و بیشتر از رفیق اول (که از دست پیام‌های وقت و بی‌وقت نفر دوم کلافه و درمانده شده) برای این دوستی ارزش قائل می‌شود.

رفیق دوم رفتار سرد رفیق اول را اینطور توجیه می‌کند که «خب سرش شلوغ است» و با خود فکر می‌کند: «حداقل برای دیدن من وقت دارد- من خوش شانسم که رفیق موفقی مثل او دارم». رفیق دوم که نمی‌داند به تقویت متناوب رفیق اول وابسته شده، مدام دنبال او می‌دود. در این میان، رفیق اول هم فقط در حال فاصله گرفتن است و به این چرخه مسموم دامن می‌زند.

باید بدون قضاوت به روابط خود نگاه کنید و ببینید نقش شما چیست. در سالم‌ترین روابط دوستانه و عاشقانه، این نقش‌ها مدام عوض می‌شود تا علاقه و رضایت دو طرفه و پایدار بماند. یادتان باشد هیچ‌وقت بیشتر از چند روز دنبال کسی ندوید!

  1. هر چند وقت یکبار دیگران را سورپرایز کنید

من به عنوان کسی که قبلا عاشق آدم‌های بی‌ثبات می‌شدم که یک روز گرم و صمیمی و روز دیگر سرد و خشک بودند، با اطمینان می‌گویم که چرا علاقه‌ام به آن‌ها تبدیل به وابستگی شدید می‌شد: همه آن‌ها می‌دانستند چطور قبل از فاصله گرفتن یا قطع رابطه، به من پاداش دهند.

این آدم‌ها روح مرا می‌شناختند و می‌دانستند چطور با حرف‌ها یا هدیه‌های غیر منتظره روحم را تازه کنند. بعد از یک دوره سکوت و بی‌توجهی، یا یک هدیه مهم و معنادار به من می‌دادند یا سر صحبت عمیق و عاطفی را باز می‌کردند.

این پاداش‌ها، به هر شکل و قاعده‌ای که بود، باعث می‌شد پایم گیر کند و باور کنم که این بار با دفعه‌های قبل فرق دارد و طرف مقابل ولم نمی‌کند.

برای مثال، یک مجموعه شعر از مردی دریافت کردم که به گفته خودش با الهام از من سروده بود. اما در نهایت تعجب، روز بعد هیچ حسی به من نشان نمی‌داد و حتی گاهی عمدا توهین می‌کرد. می‌ترسیدم نکند قدر مرا نداند. با خودم فکر می‌کردم: «هدیه‌ای که به من داد خیلی احساسی و باارزش بود اما نسبت به من سرد شده… قرار است با هم ازدواج کنیم یا اصلا با هم غریبه‌ایم؟»

بدتر از همه با اینکه دقیقا می‌دانستم چرا انقدر به علاقه و توجه او وابسته‌ام (راهنمایی: چون به ندرت ابراز علاقه می‌کرد ولی وقتی توجه نشان می‌داد، با شدت و حدت زیادی این کار را می‌کرد)، چند ماه طول کشید تا از این رابطه مسموم خارج شوم.

شما را به خدا قسم، هیچ‌وقت کسی را تا این حد تحقیر نکنید! اما اگر گهگاه برای برقراری ارتباط جدی و عمیق با کسی تماس بگیرید، دیگران (بدون اینکه دلیلش را بدانند) ارزش زیادی برایتان قائل می‌شوند.

اگر می‌خواهید یکی از رفقای دانشگاه بیشتر حال شما را بپرسد، هر چند سال یک بار به مناسبت تولد برایش نامه بنویسید و بعد ریتم طبیعی و متناوب پیام دادن به یکدیگر را از سر بگیرید. اگر همسرتان سرد شده، یک شب سر شام با او هم‌صحبت شوید و یک مکالمه گرم و عمیق را پیش ببرید. مثلا خاطره آشنایی را مرور کنید.

  1. کنترل رابطه را به دست بگیرید

احتمالا تا اینجا خوب دستگیرتان شده که تقویت متناوب چقدر در شکل‌گیری قضاوت‌ها و حس ششم ما نقش دارد. دلیل صمیمی شدن با بعضی از افراد این نیست که ارتباط خاص معنوی و غیر قابل توصیف بینتان شکل گرفته، بلکه یا آن قدر از نظر ذهنی به شما شباهت دارند که حس مثبت منتقل می‌کنند یا هیچ وقت کاملا قابل پیشبینی نیستند.

 تقویت متناوب در دنیای رسانه اجتماعی جایگاه مهمی دارد. هرگونه پیام از طرف آدم‌ها در این فضا حس پاداش به شما می‌دهد. تا جایی که اگر ناگهان روند ارسال پیام قطع شود، ممکن است از خود بپرسید آیا طرف مقابل علاقه‌اش را از دست داده و سرش جای دیگری گرم است یا صرفا آدم متفاوتی است و روح آزادی دارد؟

اگر همیشه شما تکست آخر را می‌دهید یک جای کار این رابطه می‌لنگد.

نتیجه هر چه باشد، اگر مدتی را به بررسی امیال درونی خود اختصاص دهید (یعنی سرگرم کار و زندگی خود شوید)، طرف مقابل بیشتر به دنبال علاقه و توجه متقابل شما می‌گردد.

روند پیام دادن، مثل هر مدل دیگر از روابط، نوبتی است. یعنی هر بار یکی از شما سر صحبت را باز می‌کند و قدرت و کنترل را به دست می‌گیرد. مثلا اگر در فیسبوک با هم حرف می‌زنید و همیشه این طرف مقابل است که پیام آخر را باز نمی‌کند، شما بیشتر از او علاقه‌مند و متعهد هستید. می‌توانید عمدا (در شرایطی که فرد اصلا انتظارش را ندارد) گفتگو را قطع کنید و چند روز پیامش را باز نکنید تا دوباره کنترل را به دست بگیرید.

برای این کار و فاصله گرفتن از فضای مجازی، جانب احتیاط را رعایت کنید. شاید اگر همیشه دیر جواب دهید، طرف مقابل را از خود برانید. بیشتر اوقات بگذارید مکالمه روند طبیعی خود را طی کند و حال و احوال طرف مقابل را بپرسید. هیچ کس از بازی خوردن خوشش نمی‌آید و بیشتر آدم‌های بزرگسال حوصله کسی را ندارند که وقت و توانایی جواب دادن را ندارد.

خوشبختانه، اگر هر از چندگاه و به صورت نامحسوس از این روش استفاده کنید، طوری به نظر می‌رسد انگار سرتان شلوغ است ولی همچنان علاقه‌مند به ادامه رابطه، صادق و دوست‌داشتنی هستید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.