دوستان شما در همین نزدیکی هستند. ما به شما یاد می دهیم که چطور آنها را پیدا کنید. پس نیازی به تحمل حس تنهایی نیست.
آمریکاییها مردمانی با درجۀ خاصی از پذیرش حس تنهایی هستند. مطالعهای که بر روی جامعه بزرگی از مردم آمریکا در سال ۲۰۰۴ انجام شد، نشان میدهد که از هر ۴ آمریکایی، یک نفر تنهاست و هیچ دوست صمیمی ندارد. امروز، پس از گذشت ۱۵ سال از این مطالعه، میزان افراد تنها بیشتر هم شده است.
با وجود این همه انسان تنها، طبیعی است که فکر کنید همه دربارۀ این موضوع صحبت میکنند و به مسئله تنهایی میپردازند. ولی اصلا اینطور نیست و پذیرفتن تنهایی یک قبح به نظر میرسد.
تنهایی یعنی چه و چه مفهومی دارد؟
نکته جالبی که در مورد موضوع تنهایی وجود دارد، تعریف تنهایی است؛ تنهایی یعنی دور ماندن از جمع یا اجتماع.
ولی این یک تعریف سطحی است چون شما ممکن است درست در وسط جمع، احساس تنهایی کنید یا حتی وقتی از جمع افراد دور هستید، در درون خودتان، احساس تعلق خاطر داشته و هیچ احساس تنهایی نداشته باشید.
با اینکه تنهایی یک مفهوم است ولی به این معنی نیست که در واقعیت وجود ندارد. ما در اینجا به شما 7 روش میآموزیم تا دیگر حس تنهایی نکرده و احساس کنید که بیشتر به دیگران نزدیک و متصل هستید.
گسترش دایره اجتماعی دوستان و اطرافیان و نگه داشتن آنها در کنار شما به زمان و تلاش نیاز دارد ولی اطمینان داشته باشید که موفق میشوید چنین افرادی را در اطراف خود داشته باشید و دوستان صمیمی و خوبی پیدا کنید.
- دوستان قدیمی را دریابید

اگر پشتوانه اجتماعی خوبی دارید و در گذشته، دایره دوستان گستردهای داشتید، دیگر نیاز نیست از صفر شروع کنید و به دنبال ایجاد روابط جدید باشید. بلکه بهتر است از دوستانی شروع کنید که قبلا با آنها تماس داشتید و مدتی است که رابطهتان را با ایشان قطع کردهاید.
اگر فاصله جغرافیایی شما از آنها دور است، میتوانید با یک تماس تلفنی یا با هر نوع ارتباط دیگر (مثل پیام متنی، صوتی، تصویری) روابط خود را دوباره تقویت کنید. اگر هم فاصله زیادی با آنها ندارید، چه بهتر! میتوانید آنها را به خانه خود یا یک مکان دنج و زیبا دعوت کنید تا ساعاتی را در کنار یکدیگر باشید.
شخصا به شما توصیه میکنم که این دوستان خود را به تماشای فیلم یا رفتن به سینما یا تئاتر دعوت نکنید. چون هدف شما این است که با آنها حرف بزنید نه اینکه با هم به یک نقطه خیره شوید.
اگر تردید دارید که بعد از این همه مدت به دوست قدیمی خود زنگ بزنید و سراغ او را بگیرید یا نه، خودتان را جای او بگذارید!
اگر او بعد از این همه مدت به شما زنگ میزد، شما چه واکنشی نشان میدادید؟ احتمالا ذوق زده میشدید. پس همین تصور را نسبت به واکنش او در ذهن خود نگه دارید و به او زنگ بزنید.
- طرد شدن همیشه هم مثل آن چیزی نیست که فکر میکنیم

در مطالعهای که در سال ۲۰۱۴ انجام شد، برای دانشجوهای تنها و غیر تنها در یک دانشگاه، یک ویدیو کلیپ به نمایش درآمد که این ویدیو، دانشجوها را در زمان صرف ناهار در سلف دانشگاه نشان میداد.
در تمام صحنههای فیلم، هم رفتارهای مثبت و هم منفی بین دانشجوها دیده میشد و با هم معاشرت و گفتگو میکردند.
دانشجوهای شرکت کننده در این مطالعه ممکن بود صحنههای مثبت و تعاملهای سازنده مثل لبخند زدن دانشجوها به هم، با سر تکان دادن حرف همدیگر را تایید کردن، یا شروع یک گفتگو را ببینند. از طرفی هم ممکن بود صحنههایی از رفتارهای منفی مانند پشت کردن دانشجوها به هم و یا بیتوجهی به همدیگر را ببینند.
نکته جالب این تحقیق اینجاست که محققین در این مطالعه از تکنولوژی ردیابی نگاه و چشم استفاده کردند تا ببینند دانشجوهای شرکت کننده در این مطالعه چه صحنههایی را دنبال میکنند و روی چه صحنههایی خیره میشوند.
افرادِ تنها فورا نگاهشان، معطوف به صحنهها و رفتارهای منفی میشد. آنها بلافاصله جذب علائم و نشانههای مربوط به طرد کردن و رفتار غیردوستانه میشدند تا اینکه از نگاه کردن به آن صحنهها خودداری کنند.
این توجیه بامعنایی است. اگر شما احساس میکنید که دچار آسیب روحی هستید، طبیعی است که نسبت به موقعیتها و شرایطی که ممکن است به شما آسیب برساند، گارد بگیرید.
ولی وقتی سعی میکنید از این شرایط کاملا دور بمانید و احتمال وقوع چنین آسیبهای روحی را به صفر برسانید، به این معنی است که شما در هنگام تنهایی به هرجایی که نگاه میکنید، نشانههای تنهایی و طرد شدن را میبینید.
ترس افراد از تنهایی و درک حس آن
البته نکته دیگری هم در این میان وجود دارد: ترس افراد از تنهایی معمولا از بین رفتنی نیست. با اینکه افراد تنها در طرد کردن دیگران پیشدستی میکنند ولی واقعا این طور نیست و اغلب در زمانی که آنها در این کار پیش قدم می شوند از سوی دیگران طرد نمیشوند (با فرض اینکه شرایط به عمد برای آزار دادن آنها یا محرومیت عمدی نباشد).
در عوض، وقتی آنها انتظار دارند که از سمت دیگران طرد شوند، درنتیجه از معاشرت با دیگران دوری می کنند یا دچار تردید میشوند که در معاشرت پیش قدم شوند.
این نوع رفتار آنها باعث میشود که دیگران تصور کنند این افراد علاقهای به معاشرت با آنها ندارند. در واقع، یک سوءتفاهم و عدم درک متقابل از سوی هر دو طرف اتفاق میافتد.
پس چه باید کرد؟
- احساس ناراحتی در تنهایی قابل پیش بینی است

شما وقتی تنها هستید، طبیعی است که کمی مایوس و ناامید شوید. علاوه بر این، همانطور که قبلا هم اشاره کردیم، تمایل به طرد شدن را هم به این ناامیدی اضافه کنید.
اجتماع گریزی و رابطه آن با تنهایی
تمام اینها در کنار هم باعث میشوند که رفتار شما عجیب و غریب به نظر برسد. البته فقط شما نیستید که دچار چنین رفتاری میشوید. این نوع رفتار عجیب و کمرویی آنقدر در بین افراد تنها، متداول و طبیعی است که برای آن نام خاصی در نظر گرفته شده است: اجتماع گریزی (social evasion).
شما وقتی تهدیدی را از سوی جمع حس میکنید، ترجیح میدهید در حاشیه بمانید و وارد جمع نشوید و جایی بایستید که حداقل احساس امنیت میکنید، حتی با اینکه تنها میمانید.
در نتیجه، وقتی سعی می کنید از پیله تنهایی خود خارج شوید و در دام اجتماع گریزی گیر میافتید، خودتان را سرزنش میکنید.
- مجبور نیستید در هر چیزی بهتر شوید
برونگرایی نقطه مقابل تنهایی نیست
شاید تصور میکنید که دلیل حس تنهایی شما این است که بیش از اندازه ساکت، درون گرا و یا خجالتی هستید و خودتان را مجبور میکنید که رفتار خود را تغییر دهید و برون گراتر یا بامزهتر به نظر برسید و یا حتی بیشتر توجه دیگران را به خودتان جلب کنید.
یعنی دقیقا برخلاف خواستههایتان رفتار کنید. ولی برون گرایی، نقطه مقابل تنهایی نیست.
شما مجبور نیستید برای پیدا کردن دوست یا راهیابی به جمع دیگران، شخصیت و هویت خودتان را تغییر دهید. به قول آقای راجرز، به دنبال افرادی مثل خودتان باشید.
تنها رفتاری که شما نباید از خودتان نشانه بدهید این است که نسبت به دیگران بیتفاوت (passive) باشید یعنی اینکه نباید در گوشهای بنشینید و یا قدم اول را برای گفتگو یا تعامل برندارید و تماس چشمی با طرف مقابل نداشته باشید.
وقتی بیتفاوت باشید و کاری انجام ندهید، این پیام را به طرف مقابل میفرستید که علاقهای به نزدیک شدن ندارید.
اما ترس اینطور نیست. نیازی نیست ترس خود را حذف کنید یا وقتی ترس از ایجاد ارتباط دارید، کاری انجام ندهید.
برعکس، میتوانید در عین داشتن ترس و دلهره، هوشیارانه به حرفهای طرف مقابل خود گوش دهید، سوالهایی از او بپرسید و حرفهای او را تایید کنید.
مجبور نیستید شخصیت کاملا اجتماعی داشته باشید تا بتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید؛ همین که در لحظه حضور دارید و از اوضاع و معاشرت راضی هستید، کافیست.
- به تلاش خود ادامه بدهید

حالا که تصمیم گرفتهاید داوطلبانه با دیگران ملاقات کنید، قدم محکمی برداشتهاید. پاداش این گام محکم شما، تعامل با اجتماع و نوع دوستی است.
شما نه تنها با انجام کارهای خیر (بستگی به اهداف شما دارد مثلا فقط ممکن است از داخل خانه و به صورت اینترنتی به خیریهای کمک مالی کنید) بلکه با اتصال به افراد دیگر به دنبال یک حس و حال بهتر هستید.
بنابراین، اگر مصمم هستید که داوطلبانه این کار را انجام دهید (به گروهی ملحق شوید و یا شروع به جمع آوری یک گروه کنید) باید در کار خود پشتکار داشته باشید و به طور مرتب، در یک مکان بخصوص، در زمان بخصوص و با همان افراد همیشگی دور هم جمع شوید و با هم تعامل داشته باشید.
دورهمیهایی که فقط یک بار انجام میشوند مفید نخواهند بود. ملاقاتهای یکباره با افراد را رد کنید چون افراد، مدام تغییر میکنند و امکان ندارد دوستیهایی پایدار باشند.
سپس سعی کنید به طور مرتب در این دورهمیها حضور پیدا کنید. برای هر ارتباط یا جمع دوستانه جدید یک زمان یا فصل در نظر بگیرید، مثلا یک دوره ۴ تا ۶ ماه.
اگر بعد از این مدت دیگر علاقه به ادامه ملاقاتها با این افراد جدید نداشتید، راحت میتوانید از جمع آنها کنار بکشید. ولی سعی کنید تا پایان این مدت در کنار آنها حضور داشته باشید.
کلید ارتباطهای موفق، تکرار و تداوم ارتباط است. بزرگترین دلیلی که باعث دوستی میشود هم سلیقگی یا تفاهم نیست بلکه نزدیکی و دیدارهای مداوم است. پس همچنان حضور خود را نشان دهید.
- به گروهی محلق شوید و بعد به مدیریت آن کمک کنید

معمولا این روزها برای هر فعالیت یا کاری یک گروه وجود دارد؛ از گروه دوچرخه سواران کوهستان گرفته تا گروه لحاف دوزان! پس شما هم جزو یک گروه شوید. مثل گروه مطالعه، جامعه تئاتر، گروه کوهنوردی و…
مخصوصا وقتی یک گروه، دارای اعضایی است که به طور مرتب با هم جلساتی میگذارند و ملاقاتهای منظمی دارند، بهترین گزینه برای عضویت است.
سپس، وقتی موفق شدید خودتان را در گروه تثبیت کنید، سعی کنید نقشی در آن مثل نقش مدیریت داشته باشید.
داشتن یک نقش معین در گروه، برای افراد خجالتی بسیار مناسب است. چون شما وقتی نقش تعریف شدهای در گروه داشته باشید دیگر نیازی به تلاش زیاد برای اجتماعی نشان دادن خود یا نشان دادن خود ندارید.
در این صورت، شما یک سری وظایف تعریف شده دارید که به طور منظم باید آنها را انجام دهید و این وظایف، بهانهای برای اتصال مداوم شما با گروه خواهد بود.
نیازی نیست که نقش شما در گروه یک مسئولیت بزرگ باشد. حتی یک حسابدار کوچک که مسئول حساب کردنِ دونگ پول همه در جمعهای دورهمی است هم میتواند نقش خوبی برای ارتباط شما با تک تک افراد گروه باشد.
- از زمانهای تنهایی به عنوان فرصتی برای برنامه ریزی دورهمیها یا ملاقاتها استفاده کنید

هر زمان که تنها میشوید، مثلا در روزهای آخر هفته که هیچ برنامه خاصی ندارید یا تعطیلاتی که بیهدف میچرخید، میتوانید از این زمان به عنوان یک فرصت برای برنامه ریزی آینده استفاده کنید.
یعنی به محض دریافت حس تنهایی، دست به کار شوید، مثلا برای یکی از دوستان خود پیام بفرستید و در یک روز مشخص در هفته بعد، او را به نوشیدن قهوه دعوت کنید یا به دنبال برنامهای برای ملحق شدن به گروه ورزشی خاصی که مدنظرتان است، باشید.
اگرچه ظاهرا شما در جمع یک گروه خاص یا بین افراد قرار نگرفتهاید ولی مقدمه یک ارتباط را ایجاد کردهاید و همین هم میتواند از حس تنهایی شما کم کند.
در کل، شروع کردن همیشه سختترین بخش کار است. پس بهتر است در ابتدا به بخش سخت کار نگاه نکنید بلکه سعی کنید به چیزهای خوب فکر کنید، به اینکه با یک دوست قدیمی تماس میگیرید یا با گروههای جدید آشنا میشوید و وارد محیطهای اجتماعی جدیدی میشوید.
اینها مثل سرمایهگذاریهایی برای زندگی شما هستند که نه تنها نتیجه بسیار سودمند و مفیدی برای زندگیتان دارند بلکه هر بار که این کارها را تکرار میکنید، اجتماعیتر و از حس تنهایی تان دورتر میشوید.
مطلبی که خواندید، ترجمهای بود از مقالۀ دکتر Ellen Hendriksen، روانشناس مرکز مشاورۀ دانشگاه بوستون! او در حوزۀ اضطراب و اختلالات مرتبط با آن به ارائه مشاوره میپردازد و کتابی تحت عنوان “چطور خودتان باشید” نوشته است.