آیا پول واقعا خوشبختی می‌آورد؟

تحقیقات پژوهشگران نشان می‌دهد که پول بیشتر، مساوی با افزایش خوشبختی و خوشحالی است. افرادی که برندۀ لاتاری می‌شوند، در زندگی شخصی‌شان حتی پس از گذشت سالها، احساس رضایت بیشتری نسبت به سایرین دارند.

ثروت، ارتباطی با خوشبختی ندارد

در عین حال در تمام کشورها، ثروت به طور خاص، ارتباطی با خوشبختی ندارد. چشم انداز جهانی نیز نشان می‌دهد که این، چیزهای غیرمادی هستند که سلامتی را به ارمغان می‌آورند.

پول به تنهایی نمی‌تواند خوشبختی به همراه داشته باشد اما می‌تواند به چیزهایی که در زندگی برایشان ارزش قائلیم -مثلا وقت آزادتر و آرامش ذهن-، معنا بدهند.

پول، بخش بزرگی از زندگی، هویت و حتی شاید سلامت ما باشد. گاهی اوقات ممکن است فکر کنید بندبند خوشحالی‌تان به میزان موجودی در حساب بانکیتان وابسته است.

شده تا به حال با خودتان فکر کنید که مثلا “اگر حقوقم 12 درصد بیشتر میشد، چقدر خوشحال‌تر بودم؟” یا مثلا “کاش یه ارث درست و حسابی داشتم، چقدر زندگی واسم آسون میشد!”. سرزنشون نمی‌کنم؛ من هم زیاد از این جور فکرها می‌کردم.

اما ببینیم پژوهش‌های روانشناسی در خصوص این سوال چه می‌گویند: آیا پول واقعا خوشبختی می‌آورد؟ بیایید یک بررسی رک و صادقانه در مورد چگونگی ارتباط پول و خوشبختی داشته باشیم. (خطر لو رفتن: من برایتان خبرهای بد، خوب و کلی هشدار دارم!)

پردرآمدها عموما خوشحال‌تر هستند

حدود 10 سال پیش، موسسه گالوپ طی مطالعاتی که بر روی 1000 نفر انجام داد و نتیجه آن را منتشر کرد، سرتیتر خبرها شد. این مطالعه نشان داد که پردرآمدهای این مطالعه، خوشحال‌تر هستند.

خوشبختی را نمی توان با پول خرید. پول تنها یک راه برای معنا دادن به آرزوهای ماست.

اما نکته اینجاست! فقط آنهایی که درآمدشان سالیانه تا 75.000 دلار بود (حدود 90.000 دلار امروز). بیشتر از آن، زندگی احساسی مردم، به طور مستقیم با پول بیشتر ارتباط نداشت. به نظر می‌رسد این نشان می‌دهد که وقتی نیازهای اولیه (و شاید مقدار بیشتری از آن) افراد به راحتی برآورده شود، پول بیشتری برای داشتن سلامت روان و حال خوب لازم نیست.

اما یک مطالعه جدید در سال 2021 با بیش از یک میلیون شرکت‌کننده نشان داد که چیزی به نام نقطه عطف وجود ندارد که در آن پول بیشتر مساوی خوشبختی بیشتر نباشد، حداقل تا سقف حقوق سالانه 500000 دلار.

در این تحقیق، شرکت کنندگان به شکل دقیق‌تری بررسی شدند. به طور مثال از آنان به جای اینکه پرسیده شود که چه احساسی درباره یک هفته، یک ماه یا یک سال گذشته دارند، پرسیده شد که همین حالا چه حالی دارند؟ و بر این اساس، پردرآمدها احساس خود را “عالی” توصیف کردند.

در موردی مشابه، یک مطالعه سوئدی نشان می‌دهد که برندگان لاتاری حتی پس از گذشت سالها از زمان برنده شدنشان، احساس رضایت بیشتری از زندگی داشتند. آنها سلامت روان بالاتری داشتند و در مقابل سختی‌ها و پیچیدگی‌های زندگی نظیر طلاق و بیماری، از آمادگی بیشتری برخوردار بودند. گویی پول توانسته آنان را در مقابل این حجم از سختی، حفظ کرده و حالشان را خوب نگه دارد.

خوشبختی چیست؟ خوشبخت کیست؟

اکنون مهم است که بدانیم منظور پژوهشگران از مفهوم “خوشبختی” چیست.

به طور کلی 2 مدل اندازه گیری سلامت داریم: سلامت ارزیابی شده و سلامت تجربی افراد.

سلامت ارزیابی شده بر مبنای پاسخ‌هاییست که شما به سوالات می‌دهید. مثلا “فکر می‌کنی زندگی‌ات چطور پیش می‌رود؟” این چیزی است که شما درمورد زندگی‌تان فکر می‌کنید.

در مقابل، سلامت تجربی را داریم که اگرچه بر مبنای پاسخ شما به سوالاتی نظیر اینکه “چه احساسی از دیروز تا امروز داشتی؟” است، اما احساسات مثبت و منفی شما را به صورت واقعی بررسی می‌کند.

در هر دوی این مطالعات، پژوهش نخست نشان داد منحنی خوشبختی پس از دریافتی حقوق 75000 دلار صاف می شود. اما پژوهش دیگر که چنین چیزی نبود، همان سلامت تجربی بود که ذهن پژوهشگران را درگیر کرد.

با اینحال در مورد اینکه آیا تجربیات روزمرۀ احساسات مثبت، واقعاً با درآمدهای بالاتر، بدون محدودیت، افزایش می یابد یا خیر، اختلاف نظر وجود دارد.

کدام مطالعه دقیق‌تر است؟

خب البته مطالعه ای که در سال 2021 انجام شده، جدیدتر است و طیف بیشتری از افراد را در برمی‌گیرد و به نظر نزدیک‌تر به واقعیت است. اما هشدارهای جدی ای وجود دارد…

ثروت، همه جای دنیا به شادی گره نخوره است

اگر شما درآمد خیلی بالایی ندارید، شاید الان احساس خوبی نداشته باشید. خیلی ناعادلانه است که حتی نمی‌توانیم خودمان را با این فکر که میلیونرها در عمارت‌های غول‌پیکرشان غمگین هستند، آرام کنیم! اما صبر کنید!

بله، در مطالعه بزرگ میلیون نفری، سلامت تجربی (یا همان شادی) به طور مداوم با درآمد بالاتر افزایش می‌یابد. اما این مطالعه فقط شامل افراد در ایالات متحده است. بیراه نیست اگر بگوییم که فرهنگ آمریکا، کاملاً مادی گرایانه است؛ بیشتر از سایر فرهنگ‌ها و کشورها، و سطح درآمد نقش بسیار زیادی در سبک زندگی آنان دارد.

در مطالعه ای که بر روی مردم مایا در منطقه روستایی و فقیر یوکاتان، مکزیک، انجام شد، نشان داد که سطح ثروت با شادی مرتبط نیست. تعداد شرکت کنندگان این مطالعه نیز بالا بود.

در طرف دیگر، مطالعه نظرسنجی جهانی گالوپ بر روی افراد بسیاری از کشورها و فرهنگ‌ها، همچنین نشان داد که اگرچه درآمد بالاتر با سطح رضایت از زندگی بالاتر مرتبط است، اما این چیزهای غیر مادی هستند که بهزیستی را پیش‌بینی می‌کنند (مانند یادگیری، خودمختاری، احترام و حمایت‌های اجتماعی مردم از یکدیگر).

ثروتِ حاصل از تلاش و خودساختگی، بیشتر از ثروتِ ارثی باعث شادی می شود

و اما خبرهای خوب: برای آن دسته از افرادی که رویاهای واقعا بزرگی برای “ساختن” و به دست آوردن از راه استعدادها و تلاش‌های سخت دارند، بدانید که این مشقات، نه فقط پول برایمان می‌آورد، بلکه ضامن شادی‌مان هم است.

مطالعه‌ای که بر روی میلیونرهای فوق ثروتمند (که داراییشان حداقل 8 میلیون دلار است) انجام شد، نشان داد که آن دسته از این افراد که ثروتشان را نه از طریق ارث بلکه از راه کار و تلاش به دست آورده‌اند، به نسبت گروه ارث‌بر، بیشتر شاد هستند. بنابراین تا زمانی که به رویاها و اهدافتان برسید، ادامه دهید. البته فراموش نکنید که در این راه، رفاه و سرزندگی‌تان را قربانی نکنید.

انواع مختلفی از خوشبختی وجود دارد و ثروت از بقیه بهتر است

ما از خوشبختی به عنوان چیزی بزرگ در زندگی‌مان صحبت می‌کنیم. اما خوشبختی واقعی، چیزهای زیادی است.

به احوال و احساسات خوبی فکر کنید که از دست دادید. آیا می‌توانیم آنها را جز به جز بشماریم؟ مثلا نظرتان راجع به اینها چیست؟

  • هیجان
  • قناعت
  • سپاسگزاری
  • عشق
  • شفقت
  • غرور
  • آرامش

و اینها فقط بخش کوچکی از عواطف و احساسات دلپذیر است…

به نظر می رسد که ثروت می‌تواند با برخی از مواردِ همخوان با خوشبختی، به ویژه احساسات مثبت مانند غرور و رضایت، مرتبط باشد، در حالی که افرادِ کمتر ثروتمندِ دارای احساسات مثبت، حال خوش را از طریق عشق و شفقت به دست می‌آورند.

در واقع برندگان لاتاری در آن مطالعه ذکر شده، در روابط اجتماعی‌شان (با دوستان، اقوام، همسایگان و جامعه) شادمان‌اند که فرقی با آنان که لاتاری برنده نشده‌اند ندارند. برنده نشده‌ها هم می‌توانند همین ارتباطات را داشته باشند.

پول، چیزی برای معنا دادن به چیزهای دیگری‌ست که ارزشمند می‌دانیم اما خود خوشبختی نیست.

یکی دیگر از تفاوت‌های عمده بین برندگان و غیربرندگان لاتاری این است که برندگان، زمان بیشتری برای فراغت دارند. این یکی، البته از آن موضوعاتی است که به شدت حسادت مرا برمی‌انگیزد. فرضیه‌ام این است که همین موضوع، دلیل اصلی احساس رضایت بیشتر برندگان از زندگی است.

خیلی راحت تصور کنید که اگر ما امنیت مالی داشتیم، آنقدر که برای چیزهایی که از آنان لذت می‌بریم و دوستشان داریم، وقت می‌گذاشتیم و مجبور نبودیم برای درآمد، دائما تحت فشار باشیم، چقدر خوشحال‌تر بودیم؟

این البته خبر خوبی هم است. این مساله، یادآوری می‌کند که پول به خودی خود، نمی‌تواند به معنای واقعی کلمه، خوشبختی را بخرد. در واقع پول می‌تواند ما را به تمام چیزهای زیبایی که ما به آنها معنی داده‌ایم برساند.

این یعنی چی؟ یعنی ما از ثروت خود، استفاده می‌کنیم که آنطور که خود می‌خواهیم، زندگی را بسازیم. این در حالیست که اکثریث مردم جهان، به اتفاق، در راستای برآورده کردن نیازهای اولیه‌شان، در تلاش هستنند.

ما آموخته‌ایم که ثروتمند بودن می‌تواند رضایت شما را از زندگی افزایش دهد و احساسات مثبت را بیشتر کند، بنابراین مطمئناً بیشتر تلاش می‌کنیم تا به یک ثبات مالی برسیم.

اما ثروتمند شدن، تنها راه برای شاد بودن نیست. شما هنوز هم می‌توانید، سلامتی، شفقت، مردم، عشق، غرور و ارتباطات و خیلی چیزهای دیگر را به دست آورید حتی اگر صفرهای حساب بانکی‌تان کم باشد.

در نهایت، یادمان باشد که تعریف اولیه «ثروت»، به سلامتی کامل یک فرد در زندگی اشاره دارد؛ به این معنی که همۀ ما پتانسیل ثروتمند شدن را در بدن، ذهن و روحمان داریم.

مطلبی که خواندید، نوشتۀ دکتر Jade Wu، روانشناس سلامت و تولیدکنندۀ پادکست “فرد باهوش” بود. او به طور تخصصی به بیمارانی که مشکل خواب و اختلالات اضطرابی دارند، کمک می‌کند. پیش از این، مطلبی در خصوص جدایی از خانواده را از او ترجمه کردیم که مورد استقبال قرار گرفت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.