در طول تاریخ و از ۵۰۰ سال پیش به این سو، زنان زیادی بودهاند که به علل مختلف، تمایلی به فرزندآوری یا در اصطلاح عامه، بچهدار شدن نداشتهاند. در این مقاله، ۲۱ حقیقت از مردمانی که هیچگاه بچهدار نشدند را مرور خواهید کرد و متوجه میشوید که بدون تولید مثل، شما همچنان زندگی دارید و زنده هستید و شاید زندگی بهتری هم نسبت به دیگران داشته باشید.
تصور من این است که توجه کردن و فضا دادن به افرادی که منزوی و گوشه گیر شده اند، یکی از مهمترین رسالتهای قرن بیست و یک است. من ترجیح میدهم که سهم کوچک خود را برای دفاع از افراد مجرد به خصوص کسانی که تا آخر عمر خود تنها میمانند انجام دهم.
نسخه صوتی این نوشته را می توانید از اینجا بشنوید.
پرسشهای ذیل، به شکل فهرست وار، کلیت موضوع این مقاله را نشان داده و به طور کلی، پاسخهای کوتاهی میدهد.
یکی از تاریخ شناسان به نام راشل کراستیل همین کار را درباره کسانی انجام میدهد که هیچ گاه فرزندی نداشتند. کتاب او در همین زمینه که مربوط به تاریخ ۵۰۰ ساله آمریکا و اروپای جنوبی است، دارای این عنوان است: چگونه بدون فرزند می توان زیست: تاریخچه و فلسفه زندگی بدون فرزند. او در کتاب خود درباره زبان ارزشها و زندگیهای خوب جدای از سنتهای رایج صحبت میکند.
در ادامه برخی از قسمتهای مهم این کتاب را با هم مرور میکنیم.
به چه کسی واژه «بی اولاد (عقیم)» اطلاق میشود و آیا نباید واژه متفاوتی به جای آن استفاده شود؟
- کراستیل به طور کلی عبارت بیاولاد یا عقیم را اینگونه تعریف میکند: «تعریف من از یک شخص عقیم یا بی اولاد کسی است که هرگز فرزند تنی نداشته است و هیچگاه، تجربۀ بزرگ کردن فرزندی از طریق فرزند خواندگی و یا سایر روشها را نداشته است.»
- واژه فنی و درست برای کسانی که هیچگاه صاحب فرزندی نشدهاند، نولیپاروس یا همان نازا و عقیم است. ولی کراستیل معتقد است که این واژه، نچسب و ناپسند است. چون او تصور میکند که این عبارت، مناسب کسانی نیست که به انتخاب خود بچه دار نشدهاند.
معمولا واژه عقیم یا نازا، از کمبود یا فقدان ناشی میشود. با این حال او از این واژه در کتاب خود استفاده میکند و میگوید: «من این واژه را با احتیاط به کار میبرم چون عدم حضور فرزند در زندگی یک شخص را کمبودی نمیدانم که باید به آن غلبه کرد.» (او خودش هم به اختیار و انتخاب خود هیچ فرزندی نداشت.)
آیا در گذشته نداشتن فرزند برای خانوادهها امری عادی بود؟
- میزان بالای افراد یا خانوادههای بدون فرزند موضوع جدیدی نیست. همانطور که کراستیل به این موضوع اشاره میکند: «زندگی بدون فرزند در شهرهای شمال شرقی اروپا از سال ۱۵۰۰ میلادی به بعد بسیار رایج و متداول بود.»
فقط یک استثنا وجود داشت که کراستیل اینطور به آن اشاره میکند: «انفجار فرزندآوری در این دوران یک اتفاق ناهنجاری بود که حدود ۲۰ سال به طول انجامید. بنابراین، باز هم زندگی بدون فرزند، بحث برانگیزتر از قبل به روال خود برگشت.»
- البته پدیده زندگی بدون فرزند فقط مختص کشورهای غربی نیست. «زندگی بدون فرزند بخشی از تمام فرهنگهای ملل مختلف است. و البته استثناهایی هم در زمانها و مکانهای مختلف وجود دارد».
- برخی از بالاترین آمار و ارقام مربوط به نازایی یا زندگی بدون فرزند مربوط به زنانی است که حدود سالهای ۱۹۰۰ متولد شدند. مثلا در کشور آمریکا، ۲۴ درصد از زنانی که در سال ۱۹۰۰ متولد شدند هیچ گاه در عمر خود صاحب فرزند نشدند. از میان کسانی که در نیم قرن بعدتر به دنیا آمدند، یعنی در فاصله سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۴، درصد کمتری از زنها یعنی ۱۷% تا سن ۴۵ سالگی هیچ فرزندی نداشتند.
- در سال ۱۹۰۰، تعداد زنهایی که صاحب فرزند بودند تنها نصف جمعیت زنان صاحب فرزند در قرن قبل خود بودند. «در ایالات متحده آمریکا، زنهای سفید پوست در سال ۱۸۰۰ به طور میانگین دارای ۷ فرزند بودند که این میزان تا سال ۱۹۰۰ به تعداد ۳ الی ۴ فرزند کاهش یافت.»
روانشناسی افرادی که صاحب هیچ فرزندی نیستند و همچنین افرادی که آنها را قضاوت میکنند
- در طی دوران اصلاحات (۱۵۱۷-۱۶۴۸) از هر طرف فشارهای مختلفی مانند قوانین، مذهب، خانواده و فرهنگ، زنها را به فرزند آوری و تولید مثل مجاب میکرد.» اما این واقعیت که این فشارها به عنوان ضرورت در نظر گرفته میشد نشان دهنده ترس از این بود که زنها از پذیرفتن مسئولیت و وظیفه فرزندآوری امتناع میکردند.
- در دهه ۱۶۰۰ میلادی، زنانی که به تنهایی و بدون فرزند زندگی میکردند را به عنوان ساحره فرض میکردند و به جرم این کار دار میزدند.
- این دیدگاه که زنان بدون فرزند یا نازا به عنوان زنان آزادی که لذت بسیاری از این نوع زندگی خود میبرند تا قرنها در افکار عمومی وجود داشت. حتی کراستیل نمونهای از این زنها را در کتاب ثروت ملل آدام اسمیت پیدا کرد.
- گفته میشد که زنها در بین سالهای ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ نسبت به ازدواج، تردید بیشتری داشتند تا فرزندآوری. کراستیل به رسالهای از سال ۱۷۰۷ اشاره می کند که چنین عنوانی دارد: «۱۵ مورد از مزیتهای زندگی مجردی». مطلب دیگری با عنوان «نصیحتی برای بانوان تا مجرد بمانند» در سال ۱۷۳۹ منتشر و همه گیر شد.
- در نیمه دوم قرن بیستم، الگوی زندگی بدون فرزند بسیار رواج پیدا کرد و این مسئله، متاثر از اتفاق جدیدی به اسم قرص جلوگیری از بارداری بود. همچنین افراد زیادی به انتخاب خود، مجرد و تنها زندگی میکردند. با این حال، کراستیل تصور میکند که عامل مهم تری، باعث رواج الگوی زندگی بدون فرزند شد و آن هم افزایش پذیرش خانواده غیر سنتی است. بخصوص خانوادههای متاهل بدون فرزند!
- مسئله انتخاب در سبک زندگی مجردی یا بدون فرزند، که تا قبل از دهه ۱۹۶۰ به عنوان شرایط خاص اجتماعی مانند وابستگی مالی، نیاز به تایید اجتماعی، شرم و یا خجالت تعبیر میشد، ارزش بالاتری پیدا کرد و با مفاهیم بزرگی مانند آزادی و دموکراسی پیوند خورد. اما همچنان، افرادی که صاحب هیچ فرزندی نبودند، بخصوص اگر با انتخاب و آگاهی خودشان بود، مورد قضاوت بقیه قرار میگرفتند.
- در دهه ۱۹۷۰ مردم به تدریج، ذهنیت بهتری نسبت به زندگی بدون فرزند پیدا کردند و دیدگاه متفاوتتری نسبت به دهههای قبل یافتند.
سختی های مقام و منزلت مادرانگی
- توماس رابرت مالتوس به عنوان شخصی که مخالف رشد جمعیت بود، در مقاله معروف خود که در سال ۱۷۹۸ منتشر کرد، بخشی را برای تحسین زنان مجرد در نسخه ۱۸۰۳ گنجانید و بیان کرد: «رفتار یک پیر دختر یا دوشیزه مسن، تاثیر بیشتری در شادابی جامعه دارد تا یک زن متاهل.» سپس، او البته بعد از ازدواج خود، بخش مربوط به ستایش زنان مجرد را در نسخههای بعدی مقالاتش حذف کرد.
- رهبران سیاسی ایالات متحده آمریکا، حتی سنت گرایان، هیچگاه زنها را تشویق به داشتن فرزند زیاد نمیکردند. مثلا، رییس جمهور نیکسون کمیتههایی با عنوانِ رشد جمعیت و آینده آمریکا منصوب و این سنت رایج آمریکایی را محکوم کرد و مردم را به کنترل باروری تشویق نمود.
- مسئله احساسی کردن مقام مادرانه توسط یک جامعه شناس به نام جین ویورز در سال ۱۹۸۰ مورد طعنه قرار گرفت و در مطلبی با عنوان «انتخاب سبک زندگی بدون فرزند» به این مسئله پرداخت.
او با بسیاری از زنانی که صاحب فرزند نبودند، مصاحبه و گفتگوهایی انجام داد و متوجه شد که حس مادرانه « نه یک دستاورد خاص است و نه فعالیت خلاقانه به خصوص… بلکه داشتن فرزند برای بعضی از مادران، جبران کتابی است که نخواندهاند، تصویری که هیچ گاه نکشیدهاند و یا مدرک تحصیلی که هیچوقت به دستش نیاوردند.»
- اورنا دوناث در رسالهای که با عنوان پشیمانی مادرانه در سال ۲۰۱۷ منتشر کرد، آتش این جنجال را شعله ورتر نمود. او کتابش را بر مبنای مصاحبه خود با زنانی که از داشتن فرزند پشیمان شده بودند، نوشت.
ویژگیهای شخصیتی زنانی که فرزند ندارند
- امروزه تشخیص بین دو موقعیت متاهلی و یا مادرانگی (پدرانگی) بسیار مهم است. خیلی از افرادِ تنها و مجرد، صاحب فرزند هستند و در عین حال بسیاری از افراد متاهل، هیچ فرزندی ندارند. با این حال، این موقعیتها از لحاظ تاریخی تقریبا وابسته به هم بودند و به نوعی هم پوشانی داشتند.
یعنی زنان تنها معمولا فرزندی نداشتند. «در اوایل دورههای مدرن، هیچ کس به دلیل عدم تمایل به فرزند آوری، کل مقوله ازدواج را منکر نمیشد. درواقع شوهر و فرزند تقریبا داستانی متفاوت بودند و الزاما شوهر داشتن و در مجموع ازدواج کردن، مساوی با فرزندآوری نبود.»
- «در مقایسه افراد مسنی که صاحب هیچ فرزندی نیستند با والدین مسن میتوان گفت که آنها به تنهایی و یا در خانههای سالمندان یا آسایشگاهها زندگی میکنند.»
ولی، حتی برای افراد مسنی که صاحب فرزند هستند، سنین طلایی برای مراقبت از آنها در زمان سالخوردگی توسط فرزندانشان، حداقل در بین کسانی که دیر صاحب فرزند شدهاند، وجود ندارد. زیرا فرزندان، آنها را ترک میکنند و دور میشوند.
در نهایت این والدین، خودشان به تنهایی با نگرانیهای اقتصادی، مشکلات زناشویی، وابستگیها و سایر مشکلات درگیر هستند.
- دقیقا مثل ۱۵۰ سال گذشته، در قرن بیست و یکم هم، زنانی که صاحب فرزند نیستند معمولا سطح تحصیلات بالاتری دارند، کمتر متعصب هستند، بیشتر به شغل خود متعهد هستند، نسبت به نقشهای جنسیتی، کمتر سنتی برخورد کرده و مدنیتر از مادران رفتار میکنند.
- امروزه زنانی که صاحب فرزند نیستند، پول بیشتری نسبت به مادران خانهدار به دست میآورند؛ البته به استثنای مادرانی که میزان درآمدشان در سطح بالای درآمد ۱۰ درصدی کل زنان قرار دارد؛ و در نهایت، معمولا این زنان ثروت بسیار بیشتری نسبت به میانگین مادران جامعه دارند.
مطلبی که خواندید، ترجمهای بود از مقالۀ دکتر Bella DePaulo که اغلب در حوزۀ تنهایی در جهان کنونی به نگارش مطلب میپردازد. او از اعضای رسمی دانشکده روانشناسی و علوم اعصاب دانشگاه کالیفرنیا – سانتاباربارا (UCSB) است. سخنرانی معروف او در TEDx uhasselt با عنوان “آنچه که درمورد افراد مجرد هرگز به شما نمیگویند” تا کنون بیش از 1 میلیون بار دیده شده است.